سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس به پیشباز آرای گوناگون برود، لغزشگاهها را بشناسد . [امام علی علیه السلام]
جک های باحال و با مزه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» این هم یک سری جک باحال

غضنفر می‌میره، می‌برنش بهشت. دو سه روز می‌گذره، ‌یک روز میان ازش می‌پرسند که همه چی میزون هست یا نه، میگه: والله همه چیز عالیه، فقط کمی هوا سرده! می‌برنش دم مرز جهنم که یخرده گرمای جهنم بخوره بهش، که گرم شه. دوباره بعد از چند روز میان می‌پرسند: خوب اوضاع چطوره؟ میگه: والله همه‌چی خوبه، ولی هنوز یه ذره سوز میاد! میگن بابا تو اصلا" لیاقت بهشت رو نداری، میندازنش تو جهنم! بعد از چند روز میان، می‌پرسند: خوب بالاخره گرم شدی؟ میگه: والله اینجا بهتره، ولی هنوز هم یه ذره سوز میاد! شاکی می‌شند میندازنش طبقه هفتم جهنم، تو مرکز آتیش. چند روز می‌گذره‌ ، میان بهش سر بزنن ببینیند اوضاع احوالش چطوره. تا درو باز می‌کنند، غضنفر داد میزنه: ‌داداش اون درو ببند،‌ یخ کردیم

غضنفر عاشق می شه روی در خونش می نویسه بزودی در این محل جشن عروسی برگزار می شود.

دو تا ماشین با هم تصادف می‌کنند. افسر میاد و می‌پرسه: کدومتون مقصر بودید؟ غضنفر میگه: والله من خواب بودم، ندیدم از ایشون بپرسید

غضنفر داشت دنبال جای پارک می گشته اما پیدا نمی کرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خدایا اگه یه جای پارک برام پیدا کنیا من نماز می خونم، روزه می گیرم که یه دفعه یه جای پارک می بینه و به خدا می گه! خدا جون نمی خوادخودم پیدا کردم .

به ترکه میگن چرا ترک شدی؟!‌ میگه: ایلده جوون بودیم، ایمکانات کم بود، پیش اومد دیگه!‌ میپرسن: پس چرا لر نشدی؟ میگه: نه بابا، دیگه اونقدرها هم ایمکانات کم نبود!!!

یارو میره دیوونه خونه میبینه همه تو صف واستادن دارن یکی‌یکی تو یه سوراخه نگاه میکنن بعد دوباره میرن ته صف وامیسن. یارو کنجکاو می‌شه ببینه تو سوراخه چه خبره، خودش هم میره تو صف وامیسه و تو سوراخه رو نگاه میکنه هیچی نمیبینه، یه بار دیگه تو صف وامیسه بازم هیچی نمیبینه،‌ از یکی میپرسه: شما چی رو نگاه میکنین؟ من که هر چی نگاه میکنم هیچی نمیبینم. یارو بهش میگه: برو بابا دلت خوشه! ما دو ساله داریم این تو رو نگاه میکنیم هنوز هیچی نمیبینیم، تو میخوای با دو بار نگاه کردن چیزی ببینی؟!!

ترکه می ره امتحان گواهی نامه بده چند بار رد میشه بعد تو راه پلیس جلوش رو می گیره می گه گواهی نامه ترکه می گه دادین که می خواین

بچه ترکه میگه بابا چرا به ما میگن خر ، باباش میگه : نمیدونی ؟ میگه :نه . ترکه میگه :خوب برو یه قابلمه با یه چوب بیار . بچه میره میاره. ترکه با چوب میزنه رو قابلمه ، یه دفعه بچه ترکه میگه : إه با با دارن در میزنن. ترکه میگه حالا فهمیدی چرا به ما میگن خر . پسره میگه نه .ترکه میگه خوب پس حالا این چوب رو بگیر تا من برم در رو وا کنم

 

یه وزنه محکم از بالای یه ساختمون می افته روی پای یه اصفهانی،  اصفهانی داد میزنه:آخ! کفشم، اوخ!

 

یه اصفهانیه به باباش میگه : بابا چرا ما مثل بقیه با کشتی صفر نمیکنیم ؟ بابا میگه : خفه شو شناتو بکن

 از یکی میپرسن گشنگی سخت تره یا عاشقی ؟ میگه از قدیم گفتن گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره ولی شما تا حالا تو خیابون دستشوئیت نگرفته که جفتش یادت بره؟؟؟؟

.ترکه کیس کامپیوترش رو میبره نمایندگی و میگه: آقا اینو برای ما تعمیر کنین، مسئول پذیرش میگه: چه مشکلی داره؟ ترکه میگه: والا نمیدونم چرا چند روزه جا لیوانیش بیرون نمیاد

 

به ترکه می گن در روز نون چی می خوری؟ می گه صبح 2 لواش ظهر 1 تافتون بعد ظهر 4 تا سنگک شب هم 2 تا لواش!! میگن : پس بربری کی می خوری؟ می گه پس فکر کردی اونارو با چی می خورم؟

ترکه میخواد به دختره تیکه بندازه میگه در قلب منی هرگز...

 ترکه میخواسته یک کبریت سوخته رو روشن کنه،هرچی میزده کبریت مادرمرده روشن نمیشده. رفیقش بهش میگه: بابا خوب شاید کبریتش خرابه! ترکه میگه: نه بابا، ایلده همین پنج دقیقه پیش روشن شد!!!

سیر تکاملی مهریه... 

عصر شکار: 20 کیلو گوشت دایناسور، 40 کیلو گوشت اژدها.
عصر کشاورزی: 24 دست تبر سنگی، 24 دست تیغه و داس جنگی.
عصر فلز: 70 ورقه مسی، 50 تا خنجر مفرغی و سرگرز آهنی.
عصر بخار: 30 هزارتومان، یک جلد قرآن.
عصر صنعت: 1 میلیون پول، 14 سکه طلا، یک اتومبیل.
عصر کامپیوتر: هم وزن عروس خانم سکه طلا!!!

یه یاکریم با یه مرغ عشق ازدواج میکنن بچه دار که مسشن اسم بچه شونو میزارن ******** کریم عشقی

 قاضی میشه غضنفر بهش میگن حکم کن، میگه پیک !!!

ترکه میره جلو آینه خودشو میبینه
با خودش میگه خدایا من این یارو رو کجا دیدم؟
بعد از یک ساعت فکر کردن میگه:
آها... حالا یادم اومد هفته پیش تو سلمونی دیدمش

یه مرده تو رستوران غذاش و می زاره روی میز و می ره دستشویی برای اینکه کسی به غذاش دست نزنه یه یادداشت می زاره کنارش که کسی به غذای من دست نزنه زیرش هم امضا می کنه قهرمان بوکس. بعد میاد می بینه غذاش نیست و جاش یه یادداشته که نوشته: من غذات و بردم. قهرمان دو !

یه دریا رژیم می گیره میشه تف.

 

میدونی آرزوی خرس پاندا چیه؟ اینکه بتونه یه عکس رنگی بندازه...

یه نفر از تیر میره بالا میرسه به مرداد.

طبق آخرین اخبار آنفولانزای مرغی وارد ایران شده به تمام مجردها توصیه میکنیم تا اطلاع بعدی قاطی مرغها نشن.

 

به ترکه میگن تا به حال گول خوردی !میگه گول!!!مگه ادم گول میخوره!!!!!بابا گول ادم رو میخوره.

ترکه زخمه معده میگره چسب زخم مخوره؟؟؟

ترکه داشته می مرده .بچه هاش رو  میاره که نصیحتشون کنه. یه چوب بهشون میده میگه بشکونید.بچه هاش میشکونن . بعد دوتا چوب میده.اونم خرد میکنن.بهد ده تا چوب بهشون میده میگه حالا اینو بشکونید . بچه هاش اونم خرد میکنن. باباهه عصبانی میشه میگه برید گمشید که جنبه نصیحت رو هم ندارید..

اصفهونیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت:
- همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن
- هر قلوپ نوشابه که می‌خورن به شیشه نگاه می‌کنن ببینن تا کجاش رفته
- جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟
- بستنی لیوانی که می‌خورن حتما درش رو می‌لیسن

عکاس:دوست دارید عکستان را چگونه بگیرم؟ترکه: مجانی!

ترکه زنگ میزنه 118 میگه ببخشید شماره اصغر اقا دارین ؟ میگه نه. ترکه میگه؟میگم یادداشت کن...

فیلمهای بر گزیده جشنواره فیلم رشت : 1- همه پدران من 2- در جستجوی پدر 3- پدر بیست و نهم 4- دو پدر زیر یک سقف...!

تلویزیون اردبیل داشت راز بقا نشون میداد که توش دو تا گورخر میزنن یه شیر رو ناکار میکنن.یهو برنامه قطع میشه و: ورزشکاران.. دلاوران.. نام آوران..!

یک مار با جوجه تیغی ازدواج میکنه بچشون میشه سیم خاردار...

لاف زنی
روزی یک شخص لاف زن با یک آدم قوی هیکل دعوایش می شود. قبل از هر حرکت لاف زن، مرد قوی هیکل چند تا مشت به او می زند و پرتش می کند. آدم لاف زن در حالی که نفسش بالا نمی آید، به جمعیتی که مشغول تماشا هستند می گوید: «شما می گویید چه کارش کنم؟»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید زینلی ( دوشنبه 85/11/9 :: ساعت 10:57 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

این هم یک سری جک باحال

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 2158
» درباره من

جک های باحال و با مزه

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب